خوش آمدید
در جوانی به خویش می گفتم شیر شیر است گرچه پیر بود چون که پیری رسید دانستم پیر پیر است گرچه شیر بود
سحرگه به راهي يكي پير ديدم سوي خاك خم گشته از ناتواني بگفتم : چه گم كردهاي اندرين راه؟ بگفتا جواني، جواني، جواني عهد جواني گذشت در غم بود ونبود نوبت پيري رسيد صدغم ديگر فزود ادامه مطلب ... سه شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 23:9 :: نويسنده : nashenas صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|